۱۰ راه برای غلبه بر تنبلی ؛ چرا کارهایمان را به تعویق می اندازیم
این مقاله بهترین راهنما برای غلبه بر تنبلی و داشتن یک زندگی پربار است حقیقت آن است که همه ما دوست داریم هر روز بیش از پیش موفق باشیم و آنچه در ذهن داریم را به انجام برسانیم. اما آنچه به راستی اتفاق می افتد این است که عادت به تعویق انداختن کارها باعث شود با انبوهی از کارهای ناتمام که همه را به آینده موکول کرده ایم مواجه شویم و اضطراب حاصل از آن باعث می شود که هرگز دست به کار انجام کارهایمان نشویم با تغییر الگوی ذهنی مان به سوی یک ساختار ضد تنبلی می توانیم بر این مشکل غلبه کنیم و این همان راهی است که این مقاله با مجموعه راهنمایی های ساده اما نظاممند و کارا پیش پای ما می گذارد تا هرچه بیشتر بتوانیم از زمان محدودمان بهره بگیریم.
آیا شما هم تنبل هستید؟
این اتفاق برای همه آدم ها می افتد پروژه ای پیش رو دارید که واقعاً مهم است و شما باید بر کامل کردن آن تمرکز کنید اما شما انواع و اقسام به بهانه ها را می آورید تا شروع کردنش را به تعویق بیندازید مثلاً قبل از شروع آن باید به فلان شخص تلفن بزنید هنوز کارهای اداری لازم برای آن را انجام نداده اید و یا هنوز نمی دانید از کجا شروع کنید فرقی نمی کند چه دلیلی برای این کارمان بیاوریم مواقعی پیش می آید که در آن ها شروع کارمان را به تعویق می اندازیم از این گذشته به تعویق انداختن کارها اثری فزاینده نیز دارد حتی وقتی که بالاخره موفق می شوید کاری را به انجام برسانید چند کار دیگر سر راهتان سبز می شوند تا جای آن را بگیرند فرقی
نمی کند که چقدر سختکوش باشید به نظر می رسد چرخه کارهایی که باید انجام شوند پایان ناپذیر است.
حقیقت آن است که همه ما در زندگی تنبلی را تجربه کرده ایم برای اغلب ما این اتفاق گاه به گاه می افتد اما آدم هایی هم وجود دارند که ؛ عادت به تعویق انداختن کارها توانایی داشتن یک زندگی شادمان و موفق را از آنها گرفته است این مقاله برای این دسته از آدمها نوشته شده است هر کسی که در انجام دادن مرتب و منظم پروژه هایش همیشه با مشکل روبروست. غلبه بر تنبلی آنقدرها هم سخت نیست شما تنها باید عادت های مردمان موفق را در زندگی روزمره خود به کار گیرید این مردمان هم محدودیت ها و ترس هایی همانند شما دارند اما توانسته اند به موفق خود ادامه دهند. زیرا به خود آموخته اند که چگونه باید بر تنبلی غلبه کنند
در این مقاله شما با ایده های بسیاری آشنا می شوید که به شما کمک می کنند در زندگی روزانه تان بر تنبلی غلبه کنید
عادت تنبلی یا به تعویق انداختن کارها چیست؟
شما می توانید ریشه هر موفقیت یا شکست را در یک عادت به خصوص جستجو کنید. آنچه که شما در طول یک روز انجام می دهید دستاوردهای آینده زندگیتان را مشخص می کند. عادت ها روزمرگی را می سازند و همه ما چه بخواهیم و چه نخواهیم هر کدام به طریقی گرفتار روزمرگی هستید ما هر روز صبح بیدار می شویم و چنین الگویی را در پیش می گیریم: دوش می گیریم مسواک می زنیم لباس می پوشیم صبحانه می خوریم سر کارمان می رویم کارمان را انجام می دهیم و به خانه برمی گردیم.
برخی از ما برای زندگیمان عادت های خود بهبودی را برمی گزینیم ،مثلاً برای خودمان اهدافی تعیین می کنیم کتاب های الهام بخش می خوانیم بر روی پروژه های مهم کار می کنیم و از کنار عوامل اخلالگر بی اعتنا رد
می شویم برخی دیگر هم از عادت های خود ویرانگر پیروی می کنیم ، مثلاً کمترین کار مفید را انجام می دهیم با سرگرمی های کم کیفیت خلاقیت خود را از میان می بریم غذاهای ناسالم می خوریم و شکست های زندگی مان را به گردن دیگران می اندازیم حقیقت آن است که عادت ها هم خوب هستند و هم بد. آنها هویت ما آنچه انجام می دهیم و آنچه می توانیم بدان دست یابیم را مشخص می کند جالب این است که تمام عادتها ساختار یکسانی هنگامی که دریافتید این ساختارها چگونه کار می کنند می توانید با اطمینان خاطر عادت های دیگری را جایگزین آنها کنید و آنها را به طور مداوم دنبال کنید. فرض کنیم شما می خواهید هر روز نیم ساعت از وقتتان را به نوشتن اختصاص دهید چنین عادتی را می توانید با همان ساختاری که دیگران در گذشته از آن استفاده کردند در خود پرورش دهید :
- هر روز مقدار مشخصی از زمان را برای این عادت در نظر بگیرید.
- برای دنبال کردن این عادت در هر روز در ساعت مقرر برای خودتان یک یادآور بسازید.
- با تعیین اهداف کوچک کار شروع کنید مثلاً در ابتدای کار تنها ۵ دقیقه بنویسید.
- پیگیر این عادت باشید تا مطمئن شوید هر روز انجامش می دهید.
- برای روزهایی که حال و حوصله نوشتن ندارید برنامه ای داشته باشید.
- به تدریج زمان انجام کار را بیشتر و بیشتر کنید تا آن را به روزی نیم ساعت نوشتن برسانید.
اما این مثال باب تعویق انداختن کارها چه ارتباطی دارد توضیح خواهیم داد :
هم عادت های خوب و هم عادت های بد شما حاصل تکرار مداوم هستند شما در دوره ای از زندگیتان تنبلی را نیز در خود پرورش داده اید زیرا که در ازای آن احساس خوب اما کوتاه مدت را در زندگی به دست آورده اید اما آنچه موفق به انجامش نشده اید این بوده است که این احساسات رخوتناک خوشایند را مدیریت کنید و با وجود آنها به فعالیت بپردازید.
یکی از بزرگ ترین دلایلی که مردم کارهایشان را به تعویق می اندازند این است که انجام آن کارها با عاداتی که از پیش در آنها شکل گرفته در تعارض است. هرگاه شما می خواهید کاری را انجام دهید که در برنامه
روزمره تان نیست به خصوص اگر چندان خوشایند هم نباشد باید برای کامل کردنش اراده و تلاش بسیار به خرج بدهید اما ساده ترین راه برای غلبه بر تنبلی جنگیدن با آن نیست در عوض شما باید آن را با برنامه روزمره جدیدی که به سود زندگی شماست جایگزین کنید وقتی که سخت ترین کارها هم برایتان تبدیل به یک عادت شد کنار گذاشتنش دشوار می شود و در نهایت به جایی می رسید که آن کار را بدون اینکه نیازی به فکر کردن داشته باشید انجام دهید. همانطور که برای کارهایی مثل رانندگی مسواک زدن یا تماشای تلویزیون نیازی به فکر کردن آگاهانه ندارید. شما تنها به ساختاری نیاز دارید که به شما کمک کند هر کاری را به فرایندی که به صورت روزمره کامل می شود تبدیل کنید همه ما هر از گاهی گرفتار وسوسه به تعویق انداختن کارهایمان می شویم و این واکنش به ویژه در مواجهه با چالش های سخت طبیعی است. راز در دست گرفتن کنترل امور این است که بدانید چرا آن کار را به تعویق می اندازید.
هفت بهانه برای به تعویق انداختن کارها:
بهانه آوردن برای شروع نکردن کارها بسیار آسان است مهم آن است که بدانیم کی این بهانه به واقع دلیلی قابل قبول است و چه زمانی تنها راهی خلاقانه برای انجام ندادن کار است. احساس تنبلی ما حاصل از ترسی ناخودآگاه یا باوری محدود کننده است اما وقتی زمانی را برای جستجو در این افکار بگذارید خواهید دید که چقدر آسان است که بر آنها غلبه کنیم و ساختار فکری فعالیت محوری را جایگزین آنها کنیم.
ذهن شما ماشین شگفت انگیزی ست و به شما قدرت خلق هر چیز حاصل از تخیلتان را می دهد اما ذهنتان می توان توانایی شما برای انجام کارها را نیز محدود کند اینکه ما در میانه انجام پروژه ای به گل می نشینیم به دلیل عدم شور و شوق برای به پایان رسانیدن آن نیست، بلکه بیشتر به دلیل الگوهای فکری ناسازگاریست که در ذهن ما می چرخند. ریشه علت عادت به تعویق انداختن کارها از باورهایی می آید که ما به وسیله آن ها خودمان را محدود می کنیم. وقتی این باورها به صورت افکار منفی در مغز ما آزاد شوند باعث می شوند تا برای انجام ندادن هر کار و پروژه ای بهانه ای بیاورید اما اگر این بهانه ها را به چالش بکشید خواهید دید که اغلب آنها نتیجه ترس های پنهان یا الگوی عادت های ویرانگر هستند. در اینجا به هفت مورد از این بهانه ها اشاره می کنیم دانستن اینکه چرا این بهانه ها را می آورید شما را یک قدم به غلبه بر تنبلی نزدیکتر می کند:
- مهم نیست : مردم اغلب از انجام وظایفی که به نظر مهم نمی آیند سرباز می زنند اما این وظایف در اصل یا ناخوشایند و به ظاهر بی ارتباط با اهداف بلند مدت شما هستند و یا زمان اندکی برای انجامشان باقی مانده است انجام آنها به غلبه بر یکی از ترس های اصلی وجود شما نیازمند است فرقی نمی کند که در سرتان چه می گذرد بسیار پیش می آید که انجام کاری را تنها به این دلیل که به نظرتان مهم نمی آید تعویق می اندازید یکی از ساده ترین علاج های این بهانه تراشی پرورش عادت گرفتن تصمیمات ساده است یا تصمیم بگیرید که مشغول انجام دادن کارتان شوید و یا آنقدر شهامت داشته باشید که اصلاً انجامش ندهید همانطور که در ادامه نیز خواهید آموخت بهترین راه غلبه بر تنبلی گرفتن تصمیمات درست در زندگی است حتی اگر این تصمیمات منجر به حذف کارهایی که زمانی به نظرتان مهم می رسیدند باشد.
- باید اول فلان کار را انجام بدهم: پروژه ها اغلب نیمه کاره باقی می مانند زیرا که همیشه باید ابتدا کار دیگری انجام شود بهانه هرچه که باشد از یک تلفن زدن تا یک خرید ساده کار را برای به تعویق انداختن پروژه پیش رو آسان می کند شما همیشه می توانید این بهانه را با پرورش عادت تعریف کامل هر پروژه از میان ببرید نکته مهم در اینجا تقسیم پروژه به فعالیت های کوچکتر است که می توانید آنها را در برنامه روزمره تان بگنجانید.
- پیش از انجام کار به اطلاعات بیشتری نیاز دارم : گاهی این بهانه در واقع عذر موجهی ست اغلب پروژه هایی که پیش روی ما قرار می گیرند پیش از آغاز شدن نیاز به انجام تحقیقات گسترده ای دارند به هر حال اگر این بهانه را بیش از حد مثلاً هفته ای یک بار به تاخیر انداختن کارهایتان به کار
می گیرید من دیگر آن را عذر موجهی نمی دانم . به نظرم ساده ترین راه حل برای از میان بردن این بهانه همانا دست به کار شدن و اطلاعات بیشتری به دست آوردن است اینکه نمی دانیم فلان کار را چگونه باید انجام دهیم هرگز نباید مانع انجام آن کار شود مخصوصاً این روزها که می توان به راحتی هر مهارتی را آموخت یا فردی صاحب آن مهارت را پیدا کرد تا کار لازم را برایتان انجام دهد. - احساس ناتوانی می کنم و بیش از حد کار بر سرم ریخته است : همه ما لحظاتی که احساس می کنیم واقعاً ناتوان شده ایم تجربه کرده ایم در چنین لحظاتی به نظر می رسد هر چقدر هم که سخت تلاش کنیم فهرست کارهایی که باید انجام دهیم تمامی ندارد البته معمولا این مشکل برای مردمانی پیش می آید که طرز فکر سوپرمنوار دارند و خود را به تنهایی مسئول شخصی انجام تمام کارهایشان می دانند احساس ناتوانی را می توان با تمرکز بر روی نخستین و مهمترین پروژه و حذف کردن یا به آینده موکول کردن سایر پروژه ها از میان برد وقتی که دانستید چگونه مهم ترین پروژه ها را شناسایی کنید به راحتی خواهید توانست به ترتیب و یکی یکی از پس باقی پروژه ها نیز برآید.
- فعلاً وقتش ندارم : این بهانه هم می تواند عذر کاملا موجهی باشد گاهی اوقات ما بر روی پروژه ای تمرکز کرده ایم و البته که در چنین حالتی آغاز پروژه دیگری بی معناست به هر حال عذر وقت ندارم اغلب به صورت بهانه زشتی برای عادت به تعویق انداختن دائمی کارها درمی آید گفتن اینکه فعلاً وقت انجام کاری را ندارید قول آینده ای روشن را می دهد که در آن انجام آن کار آسان تر و خوشایندتر است با این وجود بسیاری از مردم به صورت ناخودآگاه این بهانه را با امیدی پنهانی بدین موضوع می تراشند که سرانجام نیاز انجام به آن کار از میان خواهد رفت اگر شما آغاز دست به کار شدن تان را همیشه به آن یک روز بعد از ظهر افسانه ای موکول کنید آن بسیار است که هرگز از عهده انجام پروژه مورد نظرتان بر نخواهید آمد.
- فراموش می کنم انجامش دهم : مردم اغلب کارشان را به تعویق می اندازند زیرا که فراموش می کنند انجامش دهند البته همه ما لحظاتی را تجربه می کنیم که در آن ها چیزی از یادمان برود اما اگر این فراموش کاری در انجام دادن کار خاصی مزمن شود نشانه مقاومت شدید ما در برابر به انجام رسانیدن آن است شاید این کار خاص آن قدرها به نظرتان مهم نمی رسد شاید از شکست در آن می ترسید و یا شاید هم به خوبی برنامه هایتان را سازماندهی نمی کنید نکته در اینجاست که فراموش کردن هر عذر موجهی برای به تعویق انداختن کاری نیست بالاخره باید به جایی برسید که یا آن کار را انجام دهید و یا به طریق دیگری از شرش خلاص شوید.
- حالش را ندارم : البته همیشه کارهای ناخوشایندی برای ما پیش می آید که از انجامشان وحشت داریم راز موفقیت در اینجاست که بدانیم واقعاً چه کاری را باید انجام بدهیم و چه کاری را می توانیم به طور موقت به آینده موکول کنیم ما اغلب این دو گروه از کارها را با همدیگر اشتباه می گیریم و در نتیجه کارهایی که ممکن است در دراز مدت تاثیر مثبتی روی زندگی ما بگذارند را انجام نمی دهیم این بدان معناست که صرف اینکه کاری را انجام دهید نباید سبب به تعویق انداختن آن کار شود راه حل بهتر آن است که ببینید چرا از انجام این کار وحشت دارید تا شاید نشانه های مشکلات بزرگتری در پس آن بر شما روشن شود.
چرا همه این بهانه ها چرند هستند؟ هیچکس از بهانه تراشی مصون نیست فرقی نمی کند چقدر در کارتان موفق باشید شما هم گاه و بیگاه در زندگیتان به جایی می رسید که برای انجام ندادن کاری دلیلی می تراشید به همین علت هم هست که باید عاداتی را در خود پرورش دهید که بر ساختار فکری بهانه تراش شما غالب شود در ادامه این مقاله مجموعه ای از برنامه های مثبت روزمرگی را مرور می کنیم که به آسانی می توانند به روزهای پر مشغله شما اضافه شوند من به آنها نام عادت های ضد تنبلی دادم زیرا آنها به شما کمک می کنند در مواقع تنبلی و بی انگیزگی هم بتوانید دست به کار انجام
فعالیت هایتان بشوید با بررسی هر کدام از این عادت ها به این موضوع هم می پردازیم که چگونه این عادت می تواند پاسخی برای یکی از هفت بهانه معمول به تعویق انداختن کارها باشد. وقتی هم که فهمیدید چگونه می توانید از سد این باورهای محدود کننده بگذرید به راحتی راز مقاومت در برابر وسوسه به تعویق انداختن امور را خواهید آموخت،.
بگذارید کار را با آنچه به نظر من مهمترین عادت ضد تنبلی است شروع کنیم:
1. نخستین عادت غلبه بر تنبلی ؛ از قانون ۸۰۲۰ برای تصمیم گیری استفاده کنید.
ما اغلب کارهایمان را به تعویق می اندازیم زیرا احساس می کنیم بیش از حد کار بر سرمان ریخته است به نظر من این عذر ناموجه نشانه آن است که ما توان تشخیص آنچه در کار و زندگی مان به راستی مهم است را نداریم، خوشبختانه می توانیم بر این بهانه با پیروی سرسختانه از قانون ۸۰۲۰ غلبه کنیم.
این عصر که نخستین بار توسط ویلفردو پارتو به جهانیان معرفی شد می گوید که شما ۸۰ درصد از نتایج تان را از ۲۰ درصد از تلاش هایتان می گیرید بنابراین موفقیت هایی که در زندگی ما به دست می آید تنها ناشی از بخش اندکی از فعالیت های ماست شما می توانید این قانون را علیه تنبلی بدین ترتیب به کار ببرید که تنها بر فعالیت هایی که نتایج چشمگیری در بر دارند تمرکز کنید و به دیگر فعالیت هایتان بی اعتنا باشید استفاده از قانون ۸۰۲۰ برای مبارزه با تنبلی شامل فرایندی با پنج قدم است:
قدم اول فعالیت های ۸۰۲۰ را شناسایی کنید شناسایی آن دسته از فعالیت هایی که بیشترین تاثیر را بر کار شما دارند ضروری است اساساً این ها همان دلایل اولیه ای هستند که به خاطرشان حقوق می گیرید ساده ترین راه اجرای قانون ۸۰۲۰ شناسایی کارهایی که به راستی مهم هستند و گذاشتن وقت بیشتر بر روی آنهاست به عبارت دیگر ما باید آن دسته از فعالیت هایی که ۸۰ درصد از نتایج و شادمانی زندگیتان را حاصل می کنند پیدا کنیم اما اگر نتوانیم آنها را بیابیم چه.
روی یک ورق کاغذ کارهایی که به طور معمول در طول یک روز انجام می دهید را بنویسید سپس به دور آن هایی که بهترین نتایج را برای شغل شما در بردارند خط بکشید در آخر اگر رئیس یا کارفرمایی دارید از او هم درباره مهمترین فعالیت های کاری تان نظر بخواهید این قانون را برای زندگی شخصی تان نیز به کار ببرید مشخص کنید کدام کارهایتان به راستی مهم و معنادارند و کدام کارها را صرفاً از روی عادت انجام می دهید.
گذراندن وقت با خانواده ورزش و روابطتان با دوستان و فامیل جزء کارهای ۸۰ درصد به حساب می آیند زیرا این ها فعالیت هایی هستند که به زندگی شما معنا می بخشند اما گذراندن وقت پای فیسبوک و تلویزیون و جستجوی بیهوده در اینترنت این گونه نیست زیرا که وقت بسیار از شما می گیرند و نتیجه اندکی برایتان دربردارند. شناسایی فعالیت های ۸۰ که برای شما تولید درآمد می کنند و به راستی به زندگیتان معنا می بخشند مهم است. اطلاعات حاصل از این شناسایی به شما در تصمیم گیری های سختی که در قدم بعدی با آن مواجه خواهید شد کمک می کند.
قدم دوم یک سوال ساده ، زمان برای شما منبع لایزالی نیست به ازای هر دقیقه ای که صرف انجام کاری می کنید یک دقیقه هم از زمان زندگی شما کاسته می شود پس چرا باید این دقایق ارزشمند را صرف امور بی اهمیت کنید از این پس هرگاه با پروژه یا کار بالقوه مواجه شدید از خودتان این سوال ساده را بپرسید آیا این کار به سود یا زیان فعالیت های ۸۰ درصد من است معمولاً ما کارهایمان را از بیم آن که کسی را از خود ناامید نکنیم یا در نظر او بد جلوه نکنیم انجام می دهیم به هر حال هیچ اشکالی ندارد که دریابید چه کاری به راستی برای زندگی شما مهم است اگر دیدید انجام کاری وقتی که برای فعالیت های ۸۰ درصدتان کنار گذاشته اید را می گیرد به هر قیمتی که شده از انجام آن خودداری کنید.
به یاد داشته باشید که هرگز نگذارید اولویت های سایر مردم تبدیل به اولویت های زندگی شما شوند البته اگر رئیس یا کارفرمایی داشته باشید نه گفتن به او کار آسانی نیست یک راه حل برای این کار آن است که برای او توضیح دهید که به راستی فعالیت هایی اصلی که بیشترین سود و ارزش را دارند را شناسایی کرده اید و لازم است که وقتتان را صرف این فعالیت ها بکنید برای او شرح دهید که گذاشتن زمانی بیشتر بر روی این فعالیت ها به معنای افزایش بهره وری و راندمان کاری شماست خواهید دید که اغلب کارفرمایان با دانستن اینکه شما چگونه می توانید کارتان را بهتر انجام دهید تا آنها نتیجه بهتری بگیرند به آسانی قانع می شوند.
قدم سوم حذف یا تفویض اگر در یافتن زمان برای انجام پروژه جدیدی مشکل دارید لازم است دوباره نگاهی به برنامه کارهای روزانه تان بیندازید احتمال آن بسیار است که در این برنامه کارهایی وجود دارد که شما را از فعالیت های ۸۰ درصدتان دور می کند این ها همان کارهایی هستند که یا باید حذف شوند و یا به شخص دیگری تفویض شوند فهرست پروژه های شما نباید انباشته از مواردی باشد که انجامشان اهمیت چندانی ندارد اگر فعالیتی هست که نه به شما رضایت خاطر می دهد و نه نتیجه خوبی در بر دارد لازم است که خودتان را از شر آن خلاص کنید بدین ترتیب که یا انجام آن را به شخص دیگری واگذار کنید و یا اینکه اصلاً آن را از فهرست فعالیت هایتان حذف کنید. این کار هم ممکن است به بحثی طولانی با رئیس تان منجر شود به سادگی برای او توضیح دهید که لازم است بر روی فعالیت های مهم تر تمرکز کنید و از او بخواهید انجام این کارها را به شخص دیگری بسپارد.
قدم چهارم اضافه نکنید جایگزین کنید، وقتی پروژه جدیدی را آغاز میکنید در برابر تمایلتان برای اضافه کردن آن به انبوه فعالیت هایی که باید انجام شوند مقاومت کنید این کار تنها به احساس استیصال شما خواهد انجامید که از دلایل اصلی به تعویق انداختن کارهاست به جای این کار بهتر است که این پروژه جدید را جایگزین پروژه دیگری که نتایج چندانی در بر ندارد کنید به یاد داشته باشید که زمان شما محدود است اگر احساس می کنید که پروژه جدیدتان به قدر کافی مهم هست که بر روی آن کار کنید،آنگاه این پروژه باید جای فعالیت کم ارزش تری دیگری را بگیرد بدین طریق است که می توانید بدون آنکه زیر آواره کارهای وقتگیر دفن شوید بر روی فعالیت های ۸۰ درصدتان متمرکز باقی بمانید.
قدم پنجم تمرین تعویق خلاقانه ، درست است که این مقاله برای غلبه بر تنبلی نوشته شده است اما گاهی اشکالی ندارد که به طریق استراتژی فعالیت را به آینده موکول کنید وقتی دریافتید که پروژه ای جز فعالیت های ۸۰ درصد به حساب نمی آید بهتر است که آن را به لیست کارهایی که یک روز بعد از ظهر در آینده انجام میدهید اضافه کنید. شما این کار را با علم به این موضوع به تأخیر می اندازید که تنها در صورتی آن را انجام خواهید داد که بعدها در زندگیتان جایگاه مهمتری پیدا کند رمز موفقیت در تعویق خلاقانه آن است که به مرور فهرست کارهای یک روز بعد از ظهرتان را به یک عادت تبدیل کنید. پیشنهاد من این است که ماهانه این فهرست را مرور کنید تا پیگیر اهدافتان باشید و مشخص کنید که آیا برای پروژه جدید زمان کافی دارید یا خیر. البته لازم نیست که اساس فعالیتتان را بر این نگرش استوار کنید ولی بد نیست که آن را در گوشه ای از ذهن خود نگاه دارید.
مهارت ۸۰۲۰ برای پرورش و نهادینه شدن در ذهن شما به زمان نیاز دارد در آغاز سخت است که دست از پروژه هایی که روزی می کردید مهم هستند بکشید اما بالاخره به این بصیرت دست می یابید که بدانید کدام کار ارزشمند و کدام کار تنها تلف کردن وقت است برای شروع انجام این کارها را پیشنهاد می کنم:
- به صورت ماهانه بر روی برنامه روزانه فعالیت هایتان مروری داشته باشید
- فعالیت های ۸۰ که بهترین نتایج را تولید می کنند را مشخص کنید
- فعالیت های ۲۰ درصد را یا حذف کنید و یا انجامشان را به شخص دیگری واگذار کنید
- هربار که با پروژه جدیدی مواجه می شوید از خودتان بپرسید که آیا انجام این پروژه به سود یا زیان فعالیت های ۸۰۲۰ من است
- اگر این پروژه به انجامش می ارزید آن را جایگزین پروژه کم اهمیت تری کنید آن را به انبوه کارهایی که باید انجام دهید اضافه نکنید
- تمرین تعویق خلاقانه را بر روی فعالیت هایی که اهمیت چندانی ندارند انجام دهید
به زودی در می یابید که مبارزه با تنبلی از طریق تمرکز بر روی فعالیت هایی که بیشترین بازگشت را برای سرمایه گذاری زمانی شما دارند چقدر آسان است قانون ۸۰۲۰ را در زندگیتان به کار گیرید تا هرگز در اثر انباشتگی انبوه کارها دچار احساس استیصال نشوید و اضطراب فهرست طولانی کارهایی که باید انجام شوند را هم نداشته باشید در عوض همه اینها به صورتی پویا به مهم ترین کارهای بپردازید.
اگه حوصله کتاب خوندن نداری میتونی یه خلاصه ارزشمند از اون کتاب رو گوش بدی : مجموعه خلاصه صوتی 50 کتاب برتر
2. دومین عادت ضد تنبلی اهداف دال سین دال میم ز :
آسان است که روزتان را با اولویت بندی نکردن کارهایتان به دست خودتان بر باد دهید نتیجه هم آن است که اغلب بر روی انجام فعالیت های کم ارزش متمرکز می شوید که نتایج چشمگیری را ضمانت نمی کند در حقیقت تأثیرگذارترین استراتژی ضد تنبلی افزایش توانمندی تان در انتخاب پروژه هایی که باید بر روی آنها کار شود و پروژه هایی که باید از انجامشان خودداری شود است. همه ما بهانه هایی برای به تعویق انداختن کارها می تراشیم اما اگر وقت بگذارید و در افکارتان کندوکاو کنید خواهید دید که تمام این بهانه ها بنا شده بر این احساس ناخودآگاهند که کار مورد نظر چندان هم مهم نیست.
راه حل چیست؟
تنها باید عادت ارتباط دادن هر کار با یک هدف را در خودتان پرورش دهید هرگاه خواستید کاری را آغاز کنید از خودتان بپرسید که این کار چگونه در برنامه اهداف بلند مدتتان جای می گیرد اگر این کار به طور مستقیم با هدفی مکتوب گره خورده بود برای انجامش وقت بگذارید اگر هم پروژه ای بود که به هیچ هدفی ارتباطی نداشت از حذف کامل یا سپردن به شخص دیگری باکی نداشته باشید تعیین اهداف سلاح مخفی شما در جنگ علیه تنبلی خواهد بود دانستن اینکه کدام کار مهم است چهارچوبی برای برنامه های روزمره شما می سازد بدین ترتیب شما دیگر خود را برای انجام کاری بی اهمیت فلج نخواهید کرد و در عوض دست به کار انجام فعالیت های خواهید شد که می دانید در برنامه اهداف بلند مدتتان جایگاه خاصی دارند شما می توانید این عادت را با تعیین اهداف دال سین دال میم ز برای فعالیت هایتان به کار بگیرید در اینجا دال سین دال میم ز سر واژه کلمات دقیق سنجیدنی در دسترس مرتبط و زمانمند است که همه باید از ویژگ اهدافتان باشند در اینجا به چگونگی کارکرد این اهداف اشاره می کنیم.
دال دقیق : پاسخ به ۶ سوالی که در ادامه می آیند راهی سریع برای بنا نهادن هدفی واضح با نتیجه ای چشمگیر را ایجاد می کند چه کسانی درگیر این هدف هستند؟
- به چه چیزی می خواهید دست یابید
- کجا به هدفتان دست خواهید یافت
- چه زمانی می خواهید انجامش دهید
- چه ابزار و محدودیت هایی بر سر راه شما قرار می گیرند
- چرا انجامش می دهید
در اینجا به مثال عالی از یک هدف دقیق می پردازیم در روز شانزدهم ماه می من یک ارائه ۱۵ دقیقه ای حسابی در مورد تغییرات به روز پروژه نکسوس به رئیسم ارائه خواهم کرد در این مثال هیچ نکته مبهمی وجود ندارد و راوی در پایان روز شانزدهم ماه مه به خوبی در خواهد یافت که آیا به هدفش رسیده است یا خیر.
سین سنجیدنی : جنبه دوم تعیین اهداف دال سین دال میم ز قابل سنجش بودن حاصل آن است بالاخره زمانی فرا می رسد که شما بدون هیچ شکی می خواهید بدانید که آیا به هدفتان رسیده اید یا نه در مثال بالا ارائه شفاهی نتیجه ای قابل سنجش نیست اما یک ارائه شفاهی ۱۵ دقیقه ای کمیتی قابل اندازه گیری ست و دو حالت برای آن وجود دارد یا انجامش می دهید و یا نه. بدین ترتیب میزان دقیق بودن هدف شما هم بالاتر می رود مثلاً به عنوان تعیین هدف فقط نگویید که شما سخنرانی در جمع را خواهید آموخت و در عوض به کمیت های قابل اندازه گیری که بر پیشرفتی پیوسته تمرکز دارد بپردازید.
دال در دسترس : مطمئن شوید که اهدافتان دست یافتنی باشند اشکالی ندارد که این اهداف چالش های سختی برای شما پیش آورند اما رسیدن به آنها هرچند که با سخت کوشی بسیار باید که عملی باشد در مثال بالا شما نمی توانید هدف کوتاه مدت سخنرانی در یک کنفرانس بین المللی را هدف خود قرار دهید مخصوصاً که تا پیش از آن نیز سخنرانی نکرده باشید هدف بهتر می تواند سخنرانی کوتاهی در جمع میهمانی دوستانتان باشد البته منظور ما این نیست که شما باید از تعیین اهداف بزرگ پرهیز کنید هرگاه که به موفقیتی دست یافتید هدفی بزرگتر و چالش انگیزتر را برای خودتان تعیین کنید اما باید که آن هدف به نظر خودتان هم در چهارچوب دست یافتنی های زندگی شما باشد شاید اگر به همین ترتیب ادامه دهید سال دیگر خود را در حال سخنرانی در یک کنفرانس بین المللی ببینید.
میم مرتبط : تمام هدف های شما باید مرتبط با خواسته های خودتان باشند و مثلاً نباید به وسیله همسر والدین یا دوستان به شما تحمیل شده باشند هدف شما باید بر نتیجه تمرکز کند که به راستی خواهان آن هستید این خود شمایید که باید علاقمند به فعالیت در راه رسیدن به آن هدف باشید وقتی اهداف برخواسته از شور و اشتیاق شخصی شما باشد دنبال کردن آنها طبق برنامه ای روزانه آسان تر است.
ز زمانمند: اهداف خود را در چارچوب زمانی مشخصی قرار دهید برای مثال خود من به شخصه دوست دارم اهدافم در دو دسته کوتاه مدت برای ماه آینده و بلند مدت برای سه ماه آینده تعیین شوند فوری بودن اهداف به آنها کمک می کند ملکه ذهن شما و در ضمن دست یافتنی ترباشند یک هدف زمانمند
نمی تواند : من یک ارائه شفاهی خواهم داشت باشد بلکه بهتر است بدین شکل باشد در روز شانزدهم ماه مه من یک ارائه شفاهی ۱۵ دقیقه ای حسابی به رئیسم ارائه خواهم کرد.
تعیین اهداف نباید به فعالیت های شغلی محدود شوند و باید با تمام تصمیم گیری های زندگی شما عجین شود به یاد داشته باشید که در این مقاله قصد داریم بر به تعویق انداختن کارها غلبه کنیم پس لازم است که شما هر کاری را در نظر بگیرید و ببینید که جایگاه آن در برنامه دراز مدت شما کجاست این بدان معناست که شما باید برای هر کدام از موارد زیر هدفی تعیین کنید : آموزش رسمی و غیر رسمی شغل و فعالیت حرفه ای سلامتی و تناسب اندام تفریح و سرگرمی روابط با دیگران مسائل مذهبی مسائل مالی البته لازم نیست در یک زمان بر روی تمام این موضوعات تمرکز کنید در عوض بهتر است برای حوزه هایی از زندگیتان تعیین هدف کنید که در حال حاضر اهمیت چشمگیری دارند در آخر لازم است که شما با تفاوت دو دسته مهم از هدف ها و چگونگی تاثیر آنها بر روی انجام کارهایتان آشنا شوید.
نخستین دسته اهداف اجرایی هستند که نه بر روی نتیجه که بر روی تلاش برای رسیدن به نتیجه تمرکز می کنند هر چند رسیدن به نتیجه در هر هدفی مهم است اما در این گونه اهداف بر روی راه رسیدن به آن تاکید می شود برای مثال یک هدف اجرایی می تواند چنین باشد : من تا یکم ژوئن یک کتاب ۱۵ هزار کلمه ای منتشر می کنم.
دسته دوم همانا اهداف نتیجه دار هستند : که در آنها شما می خواهید یک نتیجه قابل سنجش و دقیق را از آنها حاصل کنید در این دسته از اهداف هم تلاش شما مهم است اما دغدغه اصلی شما رسیدن به آن نتیجه است و اگر به آن رقم خاص نرسید در هدف تان شکست خورده اید. مثالی که گفته شد به عنوان یک مثال اهداف نتیجه دار بدین صورت در می آید: من تا روز یکم ژوئن کتابی منتشر می کنم که به طور متوسط هر روز ۱۰ جلد فروش داشته باشد .
من تعیین اهداف اجرایی را به جای اهداف نتیجه دار به شما توصیه می کنم مهم ترین نکته آن است که عادت واداشتن خودتان به سخت کوشی و تلاش طی یک برنامه روزانه را ایجاد کنید شکست در برآورده نشدن رقم از پیش تعیین شده در اهداف نتیجه دار دلسرد کننده است اما در اهداف اجرایی شکستی وجود ندارد مخصوصاً اینکه آنها شما را بر روی فرایند پیشرفت خودتان متمرکز می کنند و نه بر رسیدن به یک نتیجه هیچ یا همه چیز.
اجرای این عادت :
در اینجا به چگونگی استفاده از اهداف دال سین دال میم ز برای مبارزه با به تعویق انداختن کارها اشاره می شود:
- به آنچه می خواهید در سه ماه آینده بدان دست یابید فکر کنید.
- اهداف دال سین دال میم ز که برای حوزه های مختلف زندگیتان در نظر گرفته اید را یادداشت کنید.
- برای هر کدام از این اهداف یک برنامه عملیاتی بریزید در این باره بعداً بیشتر توضیح خواهیم داد.
- اهدافتان را طبق برنامه روزانه مرور کنید.
- دریابید که هر پروژه جدیدی که با آن مواجه می شوید چگونه با این اهداف در ارتباط است.
- هر کاری که به این اهدا ربطی ندارد را حذف کنید و یا انجامش را به شخص دیگری بسپارید.
- در پایان سه ماه موفقیت کلیه تان را ارزیابی کنید.
- اهداف جدیدی که چالش انگیزتر هم هستند را برای خود تعیین کنید.
وقتی کاری به نظر مهم نمی رسد به تعویق انداختن آن آسان تر می شود متاسفانه چنین نگرشی می تواند تاثیری منفی بر روی انجام شدن پروژه های شما داشته باشد بالاخره به جایی می رسید که باید تصمیم بگیرید می خواهید آن کار را انجام بدهید یا نه شما با تعیین اهداف دال سین دال میم ز فهرستی از آنچه فعلاً در زندگیتان دارای اهمیت است را تهیه می کنید و بعد هرگاه که وسوسه شدید کار جدیدی را شروع کنید برای تصمیم گیری در این باره چهارچوب مشخصی دارید بدین ترتیب که این کار یا آنقدر مهم است که باید شروعش کنید و یا به هر قیمتی که شده از انجامش خودداری نمایید.
3. سومین عادت غلبه بر تنبلی ؛ ایده هایتان را ثبت کنید:
آیا تاکنون به دلیل حجم انبوه فهرست کارهایی که باید انجام بدهید دچار حس ناتوانی شده اید ما تمام سعی مان را می کنیم تا همه کارهای مان را انجام بدهیم اما اغلب به نظر می رسد تعداد ساعت های یک روز برای انجام دادن همه آنها کافی نیست جالب است بدانید که این احساس ناتوانی که به ما دست می دهد به دلیل حجم کارهایی که هنوز کامل نشده اند نیست بلکه اغلب حاصل چگونگی پروراندن ایده ها و برنامه عملیاتی شماست.
طبق اثر زیگرنیک هر فکر یا ایده ناقصی آنقدر ذهن ما را به خود مشغول می کند تا اینکه بالاخره یا آن را انجام دهیم و یا برای چگونگی انجامش برنامه عملیاتی بریزیم به عبارت دیگر اگر شما به طور مرتب ذهنتان را از ایده هایتان خالی نکنید آنها بر روی تمرکز شما بر انجام پروژه های فعلی تان تاثیر منفی می گذارند اثر زیگرنیک به صورت مستقیم بر عادت به تعویق انداختن کارها تاثیر می گذارد زیرا این اثر وقتی که صدها ایده برای انجام دادن در ذهنمان داریم باعث می شود از دست به کار فعالیتی خاص شدن خودداری کنیم اما راه حل کدام است عادت ثبت ایده ها را در خود پرورش شهید و نگذارید حتی یک فکر یا ایده از ذهنتان بگذرد و ثبت نشده باقی بماند حتی کار ساده یادداشت کردن هر فکری که به مغزتان می رسد و کنار گذاشتن آن برای استفاده در آینده به شما کمک می کند بر روی پروژه فعلی تان متمرکز بمانید.
به همین دلیل هم هست که عادت ثبت ایده ها لوپ های خالی که توان انجام کار را از ما می گیرند را از میان می برند به عبارت دیگر وقتی ذهن شما لبریز از افکار درهم و تصادفی ست شما نمی توانید ۱۰۰ خود را ملزوم به انجام کاری که در دست دارید بکنید حقیقت آن است که ما همواره توسط ایده ها بمباران می شویم ایده ها گاه و بیگاه و در لحظاتی نظیر ورزش کردن ،صبح خوردن رانندگی یا رنگ کردن یک اتاق در ذهن ما سبز می شود.
پیش می آید که در نیمه شبی با ایده بسیار عالی که به ذهنمان خطور کرده است از خواب بیدار می شویم فرقی نمی کند که این لحظات الهام کی و کجا رخ می نمایند شما باید همیشه آمادگی ثبت و ضبط آنها را داشته باشید دو راه برای ثبت ایده ها وجود دارد اولین راه رویکرد قدیمی کاغذ و قلم است تنها کافیست هر کجا که می روید یک دفتر یادداشت ساده به همراه داشته باشید و از آن برای ثبت ایده هایی که در ذهنتان جرقه می زنند استفاده کنید انتخاب بعدی استفاده از نرم افزارهای ثبت ایده است که شامل گزینه هایی یادداشت کردن ضبط صدا و عکس گرفتن می شوند یکی از بهترین این نرم افزارها را می توانید در سایت اورنوت پیدا کنید این ابزار فوق العاده ای برای ثبت و سامان دهی اطلاعاتی است که در آینده می توانید به آنها دسترسی سریع داشته باشید ممکن است یادداشت کردن چیزها را کار پیش پا افتاده به شمارید اما به سرعت از کارایی این عادت شگفت زده خواهید شد.
این کار را هر روز انجام بدهید تا ذهن منظمی داشته باشید که به شما اجازه می دهد کاملاً بر روی پروژه فعلی تان تمرکز کنید چنان که گفتیم یکی از دلایل به تعویق انداختن کارها احساس ناتوانی حاصل از مشغولیت ذهنی است وقتی نگران دو چیز دیگر هستید سخت است که تنها بر روی کار جاری تمرکز کنید با عادت ثبت ایده ها شما احساس آرامش بیشتری خواهید داشت زیرا می دانید که می توانید هر فکر را در زمان مناسبش پیگیری کنید.
اجرای این عادت :
در اینجا به چگونگی استفاده از عادت ثبت ایده ها اشاره می شود:
- ابزاری برای ثبت ایده هایتان را همیشه همراه داشته باشید.
- هر ایده ای که در ذهنتان جرقه می زند را بلافاصله در آن ثبت کنید.
- هفته ای یک بار این یادداشت ها را مرور کنید.
- برای پرداختن به هر کدام از این ایده ها برنامه ریزی کنید.
گفته شده است که هر کسی در زندگیش روزی ایده ای به سرش می زند که یک میلیون دلار می ارزد من از صحت این گفته مطمئن نیستم اما می دانم که خطور ایده های عظیم به ذهن تجربه معمول در میان همگان است پدیده غیرمعمول آن است که یکی از مردمانی بشویم که هر فکری به ذهنشان می رسد را با دقت ثبت می کند پرورش این عادت به همراه چند عادت دیگری که بعداً به آنها خواهیم پرداخت به شما کمک می کند در دست به کار شدن بی درنگ به هنگام آغاز فعالیت هایتان موفق تر باشید.
4. چهارمین عادت ضد تنبلی فهرست پروژه ها:
وقتی پروژه ای به خوبی تعریف نشده باشد طبیعتاً به انجام رساندن آن هم به تعویق می افتد وقتی احساس می کنید قبل از انجام پروژه ای باید کارهای دیگر مربوط بدان را هم انجام دهید آغاز آن پروژه به خودی خود به تأخیر می افتد در حقیقت این بهانه تنها بدان معنی است که شما هنوز قدم هایی که باید برای آغاز کارتان بردارید را به درستی برای خودتان تعریف نکرده اید راه حل هم همان را داشتن تعریف واضحی از کارهایی که برای انجام هر پروژه باید انجام بگیرد است همیشه آغاز یک پروژه جدید ترسناک است ما اغلب از دست به کار آن شدن پرهیز می کنیم زیرا که در این میان کاری هست که به نظر بیش از حد سخت می رسد اما وقتی همه چیز را به قدمهای عملیاتی خردتر و آسان تر تبدیل کردید خواهید دید که به انجام رساندن تک تک و در نتیجه همه آنها چندان هم دشوار نبوده است این همان کاری است که یک فهرست پروژه برای شما انجام میدهد با داشتن فهرست پروژه تنها باید نگران برداشتن قدم بعدی باشید و نه دهمین قدمی که در فهرست تان ثبت شده است بدین ترتیب شما با کامل کردن نظام مند هر قدم عملیاتی در این فهرست بر به تعویق انداختن پروژه اصلی فائق می آید با این شیوه لازم نیست که نگران نتیجه پروژه باشید تنها کافی است که کار را انجام دهید برای تمام ابعاد زندگیتان فهرست پروژه ای بنویسید بدین ترتیب اگر چند کار مختلف داشته باشید به چند فهرست مختلف هم نیاز خواهید داشت.
برای مثال شما می توانید برای هر یک از این پنج پروژه فهرستی تهیه کنید:
- آغاز یک دوره ورزشی روزانه تازه
- ارائه فصلی در محل کارتان
- رمانی که همیشه دوست داشته اید بنویسید
- به روز کردن سوابق مالیتان
- تعمیر سقف خانه
برای هر کدام از این پروژه ها یک برگ کاغذ جداگانه تهیه کنید کار را با مشخص کردن هدفی که مایلید بدان دست یابید و قدم های عملیاتی قابل اجرایی که در راه رسیدن به آن لازم است بردارید شروع کنید.
هدف نهایی شما نوشتن فهرستی از قدمهای عملیاتی مرتبط است که پاسخی برای سوال ساده کار بعدی چیست هستند.
رمز موفقیت در این عادت تمرکز بر تک تک این قدم های عملیاتی است تعریف این قدم ها نباید گنگ و مبهم باشد و در عوض لازم است که خواسته های دقیق هر قدم را در فهرست تان مشخص کنید.
مثال فرض کنید پروژه شما آغاز یک دوره روتین ورزشی تازه است این پروژه را به ترتیب زیر می توان به قدم های عملیاتی خردتر تبدیل کرد:
- انواع و اقسام فعالیت های ورزشی را که از انجامشان لذت می برید بنویسید از پرورش اندام گرفته تا هنرهای رزمی و یوگا و دیگر ورزش های هوازی
- در مورد هر کدام از این ورزش ها تحقیق کنید تا بدانید کدام یک بیشترین سود را در دراز مدت برای شما دارد
- ورزشی که مایلید به برنامه روزانه تان اضافه کنید را انتخاب کنید
- گزینه های مختلف برای آموزش را بررسی کنید مثلاً آیا می خواهید در باشگاه ورزش کنید یا در منزل
- با چند باشگاه ورزشی مختلف صحبت کنید تا از جزئیات آنچه برای ارائه به شما دارند باخبر شوید
- برنامه باشگاهی را که بهتر با سبک زندگی شما جور در می آید را انتخاب کنید
- برای برنامه آموزشی فعالیت مورد نظرتان ثبت نام کنید
- عادت روزانه ای برای دنبال کردن این برنامه ورزشی جدید در خود پرورش دهید
اگر راستش را بخواهید حتی فهرستی که گفته شد هم بیش از حد کلی ست اگر در انجام مواردی که گفته شد هم مشکل دارید می توانید آن ها را هم به قدم های عملیاتی خردتر تبدیل کنید من اولین قدم این فهرست را بدین ترتیب ریزتر و دقیق تر کرده ام انواع و اقسام فعالیت های ورزشی را که از انجامشان لذت می برید بنویسید:
- منافع دویدن چیست
- منافع راه رفتن چیست
- منافع یوگا چیست
- منافع ایروبیک چیست
- منافع پرورش اندام چیست
- منافع ورزش های رزمی چیست
در نهایت لازم است که این فهرست را همگام با توسعه پروژه تان بروز کنید شما در طول انجام پروژه اطلاعات جدیدی به دست خواهید آورد که باید آنها را در فهرستتان بگنجانید و این کار را تا پایان یافتن پروژه انجام دهید.
اجرای این عادت :
فرایند ساده پرورش عادت فهرست پروژه ها از این قرار است:
- ۱ دفتر یادداشت بخرید.
- یک صفحه از آن را به پروژه فعلیتان اختصاص دهید.
- هدف اصلی این پروژه را در نظر بگیرید.
- قدم های عملیاتی که باید دنبال شوند را یادداشت کنید.
- هر روز حداقل یکی از موارد فهرستتان را انجام دهید.
- فهرست را با توجه به بازخوردی که از کارهایتان می گیرید به روز کنید.
شاید فکر کنید این عادت کار پر مشغله ای است که نیازی به انجام آن نیست اما تنبلی زمانی بر شما چیره می شود که مطمئن نیستید کارتان را از کجا شروع کنید و بنابراین آن را به تعویق می اندازید اما با رویکرد حاصل از این عادت شما همیشه یک قدم عملیاتی پیش روی خود دارید که باید انجامش دهید و دیگر تسلیم ترس از شکست نیز نمی شوید در عوض همیشه سررشته کارهایتان را در دست خواهید داشت و حتی در صورت مواجه شدن با شکستی جزئی هم از آن درس های ارزشمندی خواهید آموخت.
5. پنجمین عادت ضد تنبلی ؛ کارهای همانند را در یک گروه قرار دهید :
همه ما کارهایی داریم که انجامشان تنها چند دقیقه طول می کشد اما معمولا در طول یک روز پر مشغله از قلم می افتند این ها به مانند پروژه ها نیازمند پروسه نیستند تنها مواردی از کار یک مرحله ای هستند که مهم هستند و باید به طور مرتب هم انجام شوند فراموش کردن آنها آسان است مگر اینکه عادت خاص انجام دادن هر روزه آنها را در خودتان پرورش داده باشید.
یک راه حل ساده برای از یاد نبردن انجام این کارهای کوچک آن است که آن هایی که به یکدیگر شبیه هستند را در یک گروه قرار دهید دسته بندی در یک گروه نیز به مانند نوشتن فهرست بازبینی است.
برای مثال من یک سری از کارهای مهم روتین صبحگاهی ام را در یک گروه دسته بندی کردم در حقیقت این مجموعه به صورت یک پروسه گام به گام از لحظه بیدار شدنم تا نشستن پشت کامپیوتر برای آغاز کارم را در بر می گیرد:
- میان شش و نیم تا هفت و نیم صبح از خواب بیدار می شوم
- به دستشویی می روم
- صورتم را می شویم و خودم را وزن می کنم
- به اتاق خواب برمی گردم و تختم را مرتب می کنم
- لباس خوابم را در می آورم و لباس روزم را می پوشم
- به آشپزخانه می روم و یک لیوان آب به همراه لیموی تازه می نوشم
- صبحانه ام را که شامل یک لیوان شیر کمی میوه و دو قرص ویتامین است را آماده می کنم
- به اتاق کارم می روم و کامپیوترم را روشن می کنم
- در زمانی که سیستم بالا می آید اهدافم را مرور می کنم و صبحانه می خورم
- قرص های ویتامین را می خورم
- کار شب گذشته ام را مرور می کنم
- روزم را دو ساعت نوشتن آغاز می کنم
البته اعتراف می کنم که تبدیل یک فعالیت روتین به یک فهرست بازبینی کمی وسواس گونه است اما با این کار به خاطر سپردن کارهایی که طی یک پروسه در یک گروه دسته بندی شده اند آسان تر می شود علاوه بر آن دنبال کردن این پروسه باعث می شود موفقیت های کوچکی را به دست آورم که به من برای زمانی که می خواهم سرانجام کار نوشتنم را آغاز کنم انرژی می دهند کارکرد دیگر این عادت ترکیب آن با یک استراتژی جمع آوری زمان به مانند تکنیک پومودورا است.
همه ما کارهایی داریم که به همدیگر شبیه اند و به همین دلیل هم هست که با دسته بندی آنها در یک پروسه می توان در زمان هم صرفه جویی کرد.
به عنوان مثال من برای خودم یک پروسه ارتباطی ساخته ام که شامل تمام فعالیت های ارتباطی من با دیگران است و هر روز آن را بدین شرح دنبال می کنم:
- به سراغ تمام ایمیل هایم می روم و تمام پیام هایم را می خوانم وقتی که این کارم تمام شد صندوق های دریافت پیامم همگی خالی می شوند
- تمام قرارها و کارهایی که به سبب پیام هایی که در ایمیلم خوانده ام ایجاد شده اند را در یک جدول برنامه ریزی قرار می دهم
- به نظرات کاربران دو وبلاگ شخصی ام پاسخ می دهم
- به سراغ شبکه های اجتماعی از قبیل فیسبوک و توییتر می روم و به تمام پیام های مستقیم پاسخ می دهم و مطالب جدید در صفحه می نویسم
- به پروژه های غیر حضوری هم رسیدگی می کنم
استفاده از این شیوه برای مدیریت کارهای کوچک اثرات مثبت فراوانی دارد که در اینجا به چند تا از آنها اشاره میشود.
نخست اینکه شما می توانید به تمام مسئولیت ها و قول و قرارهای روزانه تان رسیدگی کنید.
دومین سود این شیوه همانا صرفه جویی در زمان است و بدین وسیله می توانید زمان بیشتری برای فعالیت های ۸۰ درصدتان کنار بگذارید.
اجرای این عادت:
دوباره تاکید می کنیم بهترین راه برای اجرای این عادت آن است که فعالیت های کوچک اما مهم روزانه تان را ترتیبی که گفته می شود به پروسه های عملیاتی تبدیل کنید:
- کارهای کوچکی که نتایج یکسانی نیز دارند را شناسایی کنید.
- با نظمی منطقی آنها را در یک گروه قرار دهید.
- یک پروسه گام به گام بنویسید و آن را به دفتر یادداشت پروژه هایتان اضافه کنید.
- هر روز مقداری زمان را برای اجرای این عادت کنار بگذارید.
مدیریت کارهای کوچک با دسته بندی آنها مانع از انحراف از موضوع می شود با آغاز هر پروسه دیگر جایی برای به تعویق انداختن کارها باقی نمی ماند و شما کار بعدی تان را انتخاب نمی کنید بلکه صرفا آنچه در فهرست تان نوشته اید را دنبال می کنید.
6. ششمین عادت ضد تنبلی ؛ انجام یک به یک پروژه ها :
وقتی به دلیل انبوه حجم کارهایمان احساس ناتوانی می کنیم با انجام همزمان چند کار سعی می کنیم دوباره سررشته امور را در دست بگیریم مشکل اینجاست که انجام همزمان کارها بیش از آنکه مسئله ای را حل کند ایجاد مسئله می کند معمولاً وقتی توجهتان را به دو کار همزمان معطوف می کنید تلاشتان نیمه می شود و به همین ترتیب کمیت نتیجه کارتان نیز به نصف تقلیل می یابد به جای انجام فعالیت های گوناگون در یک زمان بهتر از عادت یک به یک را در خود پرورش دهید.
لازمه این عادت آن است که بلافاصله دست به کار انجام هر فعالیتی که سر راه شما قرار گرفت بشوید برای مثال بسیاری از مردم عادت دارند که ایمیل هایشان را از روی تلفنشان بخوانند اما اگر شما اصل یک به یک را دنبال می کنید باید که اپلیکیشن ایمیل را از روی تلفن همراهتان حذف کنید و تنها در صورتی پیام هایتان را بخوانید که آماده پاسخ دادن به آنها هستید یک به یک همچنین استراتژی موثری برای پروژه های دراز مدت است بسیار پیش می آید که مردم در زمان واحد چند کار را با همدیگر انجام می دهند اما استراتژی عاقلانه تر آن است که ابتدای یک پروژه را تمام کنیم و بعداً پروژه دیگری را آغاز نماییم.
این عادت هم به شما کمک می کند تا در زمان مشخص کارهای بیشتری انجام دهید و هم اینکه برای انجام کارهایتان انگیزه بیشتری داشته باشید.
برای مثال فرض کنید شما نقاشی هستید که با درآمد عایدی از انجام پروژه هایتان زندگی می کنید هم اکنون شما ۵ هفته برای کامل کردن ۵ پروژه وقت دارید گزینه ای که به نظرتان کارآمدتر است را انتخاب کنید:
- گزینه الف هر روز اندکی روی هر پنج پروژه کار می کنید تا در هفته پنجم هر پنج پروژه به اتمام برسند.
- گزینه ب هر هفته یکی از پروژه ها را تمام می کنید.
اگر گزینه ب را انتخاب کرده باشید درست گفته اید علت آن هم به این شرح است در هفته اول پروژه اول را تمام می کنید در هفته دوم هم پول حاصل از اتمام پروژه اول را می گیرید و هم پروژه دوم را تمام می کنید در هفته سوم هم درآمد حاصل از پروژه دوم عایدتان می شود و هم پروژه سوم را به پایان می رسانید هفته چهارم و پنجم را نیز به همین ترتیب ادامه می دهید تنها در صورت انجام پروژه ها به صورت یکی پس از دیگری است که درآمد و در نتیجه انگیزه ادامه کار را به دست می آورید اکثر مردم از این نکته غافل اند وقتی عادت کامل کردن آنچه آغاز کرده اید را در خود پرورش دادید لوپ های خالی که انرژی روانی لازم برای انجام کار را در خود می کشند سریع تر پر می کنید.
اجرای این عادت:
پرورش عادت انجام یک به یک پروژه ها مدتی زمان می برد اگر راستش را بخواهید خود من هنوز هم در شکل دادن به این عادت کاملاً موفق نشدم و پیش می آید که چند کار را همزمان با همدیگر جلو ببرم اما همیشه وقتی تنها یکی از پروژه ها را ادامه می دهم و بقیه را یا حذف و یا به آینده موکول می کنم نتیجه بهتری می گیرم بهترین راه اجرای این عادت بدین شرح است:
- تنها زمانی برنامه روزانه تان را شروع کنید که می دانید آن را به انجام می رسانید.
- پروژه هایتان را به ترتیب به سودمندی و محدودیت زمانی شان اولویت بندی کنید.
- آنقدر روی پروژه الف کار کنید تا کامل شود.
- سر جای اولتان برگردید و همین کار را با پروژه ب جیم و دال هم انجام دهید.
- با انجام مرور هفتگی و تحلیل درستی اولویت بندی هایتان از بازگشت به عادت پیشین انجام همزمان کارها جلوگیری کنید.
به زودی در خواهید یافت که انجام یک به یک پروژه ها تاثیر شگفت انگیزی بر افزایش بهره وری شما دارد علاوه بر آن به دلیل ایجاد انگیزه و هیجان حاصل از پایان یافتن یک پروژه امکان به تعویق انداختن پروژه های بعدی ضعیف تر می شود.
7. هفتمین عادت ضد تنبلی ؛ به فعالیت های کم ارزش نه بگویید :
من از زیادی تعداد آدم هایی که کارهایی را می کنند که به واقع از انجامشان متنفرند شگفت زده ام البته همه ما در زندگی کارهای ناخوشایندی داریم که باید انجام بدهیم اما در همین حال افتادن به تله انجام کارهایی که برای ما ناخوشایندند و تنها برای رضایت خاطر دیگران انجامشان می دهیم نیز آسان است در این مقاله درباره اینکه چرا نباید بگذاریم بهانه های گوناگون مانع از آغاز کارهای ما بشوند سخن گفتیم اما گاهی عذری موجه پشت بهانه ای که برای انجام ندادن کار می آوریم نهفته است اگر شما واقعاً نمی خواهید کاری را انجام دهید شاید وقت آن رسیده باشد که دست از دغدغه انجام آن هم بردارید.
اجرای این عادت:
سخت ترین بخش یادگیری چگونگی نه گفتن به دیگران مدیریت واکنش آنها در زمانی که در می یابند اولویت های شما با آنها متفاوت است می باشد در اینجا به یک پروسه ساده چهار مرحله ای برای انجام این کار اشاره می کنیم:
نخست شما باید فعالیت های لازم الاجرا را بشناسید اینها همان فعالیت هایی هستند که انجامشان بخشی از یک بزرگسال نرمال و متعادل است اگر بخواهید به چنین فعالیت هایی هم نه بگویید در زندگی به جایی نمی رسید همه ما کارهایی داریم که باید انجام شود پس شما هم باید بپذیرید که هر چقدر هم از این کارها بدتان بیاید باز هم مجبورید آنها را انجام دهید.
تنها نصیحت من در این باره آن است که هر کدام از این فعالیت ها را به یک هدف بلند مدت ارتباط دهید برای مثال حتی اگر از شستن ظرف ها متنفرید به یاد داشته باشید که چگونه انجام این کار در دراز مدت وضعیت ازدواج شما را هماهنگ و سازگار می کند سپس لازم است که شما درخواست هایی که با اولویت هایتان در تعارض است را به دقت تحلیل کنید طی برنامه مرور هفتگیتان فعالیت های مهمی که حتماً باید انجام شوند را مشخص کنید و اگر درخواست انجام کاری از شما شد که با نتایج مورد نظرتان مطابقت نداشت شهامت آن را داشته باشید که به این درخواست نه بگویید.
سوم آنکه شما باید با مردم درباره درخواست هایشان رک و روراست باشید و اگر می بینید که خیال انجام درخواست های آنها را ندارید از همان اول و بلافاصله به آنها جواب منفی بدهید صداقت در اینجا بهترین سیاست است تنها کافیست به طرف مقابلتان بگویید که شما پروژه هایی در دست انجام دارید که بر درخواست او مقدم هستند و به توجه تمام وقتتان نیاز دارد و شما وقتی برای انجام کارهای اضافه ندارید.
معمولاً اغلب مردم این مطلب را درک می کنند و کسی که توان درک چنین چیزهایی را نداشته باشد بهتر است اصلا در زندگی شما هم جایی نداشته باشد و در نهایت سعی کنید با وجود اینکه جوابتان منفی است به مکالمه تان لحن مثبتی بدهید مثلاً اگر خودتان نمی توانید به طرف مقابلتان کمک کنید کسی که توان کمک دارد را به او معرفی کنید اگر هم فکر می کنید که شاید در آینده بتوانید درخواست او را برآورده کنید به طرف مقابلتان بگویید که در فلان تاریخ مشخص به او پاسخ قطعی را خواهید داد.
نه گفتن باعث نمی شود که شما شخص خودخواهی باشید این کار تنها از شما انسانی می سازد که اولویت های خودش را به وضوح درک می کند و هدف های روشنی دارد که او را از هرگونه انحراف از مسیر حرکتش باز می دارند به ویژه این انحراف حاصل درخواست های نابجای دیگران باشد.
8. هشتمین عادت ضد تنبلی ؛ پیشرفت و موفقیت های خود را پیگیری کنید :
پیش می آید که ما کارهایمان را به دلیل نداشتن انگیزه به تعویق بیندازیم وقتی که به نظر می رسد به این زودی ها به جایی نمی رسید هیجان و انگیزه داشتن بسیار دشوار است یک راه حل ساده این است که پیشرفت خودتان را در پروسه هر کاری که انجام می دهید پیگیری کنید پیتر داکر این مطلب را در یک جمله چنین بیان کرده است: هر آن چیز که قابل سنجش باشد را می توان مدیریت کرد. برای پیش بردن هر چیز در زندگی لازم است که شما عادت پیگیری روزانه پیشرفت هایتان را در خود پرورش دهید و بدین ترتیب هرگاه با بی انگیزگی مواجه شدید می توانید به موفقیت های گذشته تان نگاهی بیندازید و ببینید که چقدر در راهتان جلو رفته اید این کار سودی دوچندان دارد.
نخست اینکه شما انگیزه لازم برای ادامه دادن راهتان را به دست می آورید همه ما دوست داریم که از موفقیت های کوچکمان لذت ببریم با پیگیری موفقیت های کوچک تان در راه دراز رسیدن به هدف اصلی شما عادت پیروزی مداوم را نیز در خود ایجاد می کنید و در این هنگام است که دیگر از ادامه کار دست بر نخواهید داشت زیرا می ترسید که زنجیره پیروزی های کوچک مداوم از هم جدا شود و لذت حاصل از آن نیز از میان برود.
دوم آنکه شما می توانید از تجربیات گذشته خود درس هایی بیاموزید همچنان که هفته ها و ماه ها از پی هم می آیند و می روند فراموش کردن اینکه چقدر و چگونه در راهتان پیش آمده اید آسان تر می شود با پیگیری موفقیت هایی که در طول راهتان به دست آورده اید همیشه می توانید به پشت سرتان نگاه کنید و از آنچه در گذشته کسب کرده اید درس های جدید بیاموزید برای مثال فرض کنید که شما می خواهید متوسط تعداد کلماتی که هر روز می نویسید را بالاتر ببرید با پیگیری موشکافانه و دقیق شرایط نوشتن تان می توانید الگوهایی را در پرکارترین روزهایتان که بیشترین تعداد کلمات را نوشته اید پیدا کنید بدین ترتیب می توانید شرایط خاصی که برای بیشتر نوشتن لازم دارید را شناسایی کرده و آنها را هر روز برای خودتان مهیا کنید.
عادت پیگیری را در همه ابعاد زندگیتان از جمله مواردی که در ادامه می آیند پیاده کنید:
- چه مقدار زمان در روز را واقعاً صرف انجام کار می کنید
- چه غذاهایی می خورید و میزان کالری آن ها چقدر است
- زمان و شرایط برنامه ورزش روزانه تان از چه قرار است درصد اشتباهات کاری شما در یک روز
- در هر روز چند ساعت وقت بر روی یک پروژه جانبی یا شخصی می گذارید
- سوابق مالی از قبیل بدهکاری سرمایه گذاری و پس انداز
در حقیقت هر آنچه شما در زندگیتان انجام می دهید باید تا حدودی قابل پیگیری باشد تنها با ثبت دقیق آنهاست که شما می توانید از هر تجربه ای درسی بیاموزید و انگیزه ای برای ادامه انجام عادت های روزانه تان به دست آورید.
اجرای این عادت:
پرورش عادت پیگیری پروسه ای است که به زمان احتیاج دارد و یک شبه به دست نمی آید تبدیل این پروسه به عادت روزانه به این ترتیب است:
- هر کدام از اهداف دال سین دال میم ز که برای خود تعیین کرده اید را در نظر بگیرید.
- راهی برای کم کردن این اهداف و تبدیل آنها به فعالیتی روزانه پیدا کنید مثلاً هدف انتشار یک کتاب تا یکم ماه نوامبر می تواند به صورت نوشتن هزار کلمه در روز درآید.
- عزمتان را جذب کنید که این فعالیت را هر روز انجام دهید.
- تمام موفقیت هایی که در اجرای این عادت به دست می آورید را ثبت و ضبط کنید اپلیکیشن های مخصوص این کار بر روی تلفن های همراه هوشمند وجود دارند که می توانید از آنها استفاده کنید.
- حداقل یک بار در روز آنچه ثبت و ضبط کرده اید را به روز کنید خود من هر شب قبل از خواب مدتی را برای این کار کنار گذاشتم این کار حداکثر به ۵ دقیقه زمان نیاز دارد.
- یک یادآور برای مرور موفقیت هایتان در مسیر رسیدن به اهداف دال سین دال میم ز به برنامه مرور هفتگی و ماهانه تان اضافه کنید.
عادت پیگیری موفقیت ها در نگاه اول به نظر کار پرمشغله و بیهوده ای می آید البته این کار به صرف مقداری زمان و تلاش نیاز دارد اما با اجرای آن در خواهید یافت که این عادت انگیزه شما برای رسیدن به اهدافتان را تامین می کند و همچنین به شما کمک می کند تا از تجربیات روزانه تان درس بگیرید.
9. نهمین عادت غلبه بر تنبلی ؛ ایجاد حس فوریت :
طبق قانون پارکینسون مقدار زمان انجام هر کاری برابر است با مقدار زمانی که از پیش به آن کار اختصاص داده اید مثلاً اگر مهلت پایانی تان برای تحویل یک پروژه سه هفته باشد احتمال آن بسیار است که در پایان روز بیستم پروژه تان را تمام کنید نتیجه آنکه ما اغلب کارهایمان را با تراشیدن این بهانه که فعلاً وقتش را نداریم به تعویق می اندازیم اما اگر بتوانیم مثلاً با در نظر گرفتن یک مهلت نهایی برای پایان کار حس فوریت و اضطراری برای انجام هر فعالیت ایجاد کنیم آنها سریع تر انجام می دهیم.
یکی از بهترین عادت هایی که به وسیله آن می توانیم بر به تعویق انداختن کارهایمان غلبه کنیم این است که طوری زندگی کنیم که انگار مهلت پایان هر پروژه مان فرداست بدین ترتیب حتی اگر برای انجام پروژه ای یک هفته وقت داشته باشید این عادت را در خود پرورش دهید که آن را با چنان حس فوریت و اضطراری انجام دهید که گویی تنها یک روز دیگر برای انجامش زمان باقیست .
راه حل ایجاد حس فوریت در هر کار است دو راه برای انجام این کار وجود دارد:
راه اول برای خودتان ضرب العجل تعیین کنید گفتیم که هر پروژه معمولاً به اندازه زمانی که پیش بدان اختصاص میدهید زمان می برد اگر اینطور است چرا خودتان را برای انجام سریعتر پروژه هایتان به چالش نمی کشید مثلاً اگر انجام کاری یک هفته زمان می برد سعی کنید ظرف مدت ۵ روز انجامش دهید از شکستن رکوردهای خودتان در سریع تر به انجام رسانیدن کارها برای خودتان یک بازی بسازید حتی اگر دیگران برای شما ضرب العجل تعیین می کنند از این قانون پیروی کنید مثلاً اگر رئیس تان از شما خواست که پروژه ای را تا اول اکتبر انجام دهید شما خودتان این ضرب الاجل را به پانزدهم سپتامبر تبدیل کنید این کار نه تنها راندمان کلی شما را بالاتر می برد بلکه برای شما فرصت اضافی برای انجام کارهای مهم دیگر را هم فراهم می کند.
راه دوم از تکنیک زمان بندی استفاده کنید انجام همزمان کارها عادت خطرناکی است هر چند شما ممکن است فکر کنید با انجام دو کار در یک زمان موفقیت بیشتری به دست می آورید اما آنچه به راستی انجام می دهید این است که تنها نیمی از تلاشی که برای انجام هر یک از این کارها لازم است را بدان ها اختصاص می دهید اگر انجام همزمان کارها برایتان یک عادت شده است باید بدانید که کیفیت بازده کارتان کم است ساده ترین راه حل برای این عادت مسئله ساز این است که عادت زمانبندی را خودتان پرورش دهید.
ایده اصلی تکنیک زمان بندی این است شما باید روزتان را به زمان هایی مختص انجام تنها یک کار تقسیم کنید که در هر زمان تمرکزتان تنها بر روی آن کار باشد این بدان معناست که طی مدت زمانی که برای انجام کاری در نظر گرفته اید نباید به ایمیل یا صفحه فیسبوکتان سر بزنید و نه برای دوستانتان پیامک بفرستید و نه اینکه کارتان را نیمه رها کنید و به کار دیگری بپردازید در طول این مدت تنها باید به کاری که به آن زمانی اختصاص داده اید متمرکز شوید.
اجرای این عادت:
روش مورد علاقه من برای زمان بندی تکنیک پومودروست که در اواسط دهه ۸۰ میلادی توسط فرانچسکو سریلو به جهانیان معرفی شد . سریلو دریافت که شما می توانید بازده کارتان را بدین ترتیب به حداکثر برسانید که در مدت زمان اندکی بر روی یک کارت تمرکز کنید و بعد از زنگ تفریح های کوتاه مدت برای دوباره به دست آوردن انرژیتان استفاده کنید به هر یک از این مدت زمان ها و کار اختصاص داده شده به آنها یک پومودورو می گویند انجام این تکنیک بدین شرح است:
- فهرستی از کارهایی که باید انجام دهید را بنویسید.
- سایر کارها را به ترتیب اهمیت اولویت بندی کنید.
- ساعتتان را طوری تنظیم کنید که مثلاً در ۲۵ دقیقه آینده زنگ بخورد.
- تا زمانی که صدای زنگ را نشنیده اید بر روی نخستین فعالیتتان کار کنید.
- این پومودورو را به عنوان یک فعالیت انجام شده ثبت کنید.
- یک زنگ تفریح ۵ دقیقه ای برای خودتان در نظر بگیرید.
- این کار را تکرار کنید تا نخستین فعالیت شما به پایان برسد.
- پس از انجام هر چهار پومودورو مدت زمان زنگ تفریحتان را به ۱۵ تا ۳۰ دقیقه افزایش دهید.
- این روش را ادامه دهید با تمام فعالیت های مهم روز شما کامل شوند.
مدتی طول می کشد تا شما بتوانید خودتان را با روش پومودورو وفق دهید اما بعد از اینکه آن را به قدر کافی تمرین کردید در خواهید یافت که چقدر راحت می توانید بر روی هسته کارتان آن هم به محض آغاز کارتان متمرکز شوید به طور کلی ایجاد حسی از فوریت و اضطراب برای انجام هر کاری که در پیش رو دارید بسیار مهم است زمان شما منبع محدودی است و بنابراین باید عادت سرعت درانجام کارها را در خود افزایش دهید انجام کارها را در خود پرورش دهید با داشتن این عادت می توانید به سایر فعالیت های شخصی و تفریحات زندگیتان نیز برسید.
10. دهمین عادت ضد تنبلی ؛ از کوچک ترین ها شروع کنید:
در روانشناسی اصطلاحی تحت عنوان شکاف احساسی گرم و سرد وجود دارد خلاصه این ایده از این قرار است که وقتی شما در موقعیتی آرام و سرد باشید تخیل تان به شما اجازه نمی دهد تا خودتان را در وضعیتی که احساسات گرم از قبیل خشم یا ترس بر شما غلبه کرده اند تصور کنید. شکاف احساسی گرم و سرد به این دلیل باعث به تعویق افتادن کارهای شما می شود که وقتی هنوز کار را شروع نکرده اید به دلیل اینکه هدفتان را دست نیافتنی می بینید حتی شروع آن پرهیز می کنید اغلب اوقات وقتی شما هدف بزرگی برای خودتان تعیین کرده اید مثلاً یک ساعت نوشتن در روز ایجاد نیروی ارادی اولیه برای آغاز کار در شما دشوار است وقتی هم که این اتفاق می افتد شما بهانه می آورید که این کار شما را ناتوان می کند و برای انجامش به زمان بیشتری نیاز دارید.
لئو بابوتا راه حل ساده ای برای این مشکل ارائه داده است او می گوید به جای اینکه نگران سختی و حجم کاری که پیش رو دارید باشید از جزئی ترین قسمت آن شروع کنید و سعی کنید آن را به یک عادت روزانه تبدیل کنید.
مثال فرض کنید هدف شما این است که روزی هزار کلمه بنویسید این تعداد کلمه برای شمایی که هنوز شروع به نوشتن نکرده اید می تواند ترسناک به نظر آید اما به هر حال اگر از کوچکترین ها شروع کنید ابداً سخت نیست که هفته اول کارتان را با نوشتن ۱۰۰ کلمه در روز بگذرانید حالا دیگر وارد فاز گرم انجام کار شده اید و می توانید مثلاً در هفته بعد به طور متوسط ۲۰۰ کلمه بنویسید اگر به همین ترتیب ادامه دهید در هفته دهم موفق شده اید که روزانه هزار کلمه بنویسید.
شروع کردن از کوچک ترین ها حتی در مورد فعالیت های روتین تثبیت شده نیز کارآمد است اغلب اوقات شما به طور ناخودآگاه در برابر انجام دوباره فعالیتی که تاکنون یک میلیون بار انجامش داده اید مقاومت می کنید راه حل این است که به خودتان قول دهید بخش کوچکی از این کار را انجام دهید و پس از آن رهایش کنید اما مهم اینجاست که وقتی وارد فاز گرم انجام آن فعالیت شدید دوباره در می یابید که انجامش آنقدرها هم بد نیست.
من همیشه از این روش برای انجام عادت دویدنم در روزهای سرد زمستان استفاده کرده ام پیدا کردن انگیزه برای دویدن در محیطی سرد و بی روح دشوار است پس من به خودم قول می دهم که فقط از خانه بیرون بروم و چند مایل بدوم و اتفاقی که می افتد این است که در دومین مایل دویدنم خلقم طوری می شود که دیگر به سردی هوا اهمیتی نمی دهم.
اجرای این عادت :
شما می توانید هر فعالیتی را به اجزای کوچک تقسیم کنید و کارتان را با کوچک ترین ها شروع کنید بدین ترتیب حتی اگر حال و حوصله انجام آن فعالیت را نداشته باشید ساختار فکری شما به نحوی تغییر می کند که بتوانید آن را تا به آخر ادامه دهید در اینجا به چند راه برای آغاز با کوچک ترین ها اشاره می شود:
- عزمتان را جذب کنید که یک عادت خاص را روزانه و بی اعتنا به وضعیت روحی تان انجام دهید.
- یک نتیجه کوچک اما قابل اندازه گیری را که از این عادت حاصل می شود در نظر بگیرید.
- در هنگام آغاز کار بر روی این هدف کوچک تمرکز کنید.
- هر هفته مدت مدت زمان یا کمیت فعالیتتان را افزایش دهید.
- تصمیم بگیرید که حتی اگر حالتان خوب نبود یا وقتش را نداشتید باز هم آن فعالیت را انجام بدهید.
اغلب اوقات پیدا کردن انگیزه برای انجام فعالیت های چالش برانگیز دشوار است راه حل سریع این مشکل آن است که تصمیم بگیرید کارتان را از کوچک ترین بخش آن فعالیت آغاز کنید تا نیروی اراده تان برای انجام ادامه آن تقویت شود کافیست عزمتان را جزم کنید تا همیشه بی اعتنا به آنچه اتفاق می افتد انجام فعالیت را ادامه دهید تا به نقطه ای برسید که انجام روز آن فعالیت برای شما تبدیل به یک عادت شود.
نتیجه گیری :
توصیه من توصیه من به شما این است که همین الان و درست در همین لحظه یکی از عادت های این مقاله را برگزینید و کارتان را آغاز کنید. امیدوارم که هم اکنون با برگزیدن یکی از این عادت ها بهترین بهره را از زمان ببرید. تنبلی نباید کنترل زندگی شما را در دست بگیرد غلبه بر تنبلی و تبدیل شدن به انسانی با فعالیت های پربار و ثمربخش بسیارآسان است باید عادات ضد تنبلی را فرا بگیرید و در برابر مقاومت اولیه ای که هنوز هم شما را به تنبلی وا می دارد بایستید. البته اشکالی ندارد که گاهی بلغزید و حتی شکست بخورید مهم آن است که به سخت کوشی تان ادامه دهید به یاد داشته باشید که پشتکار یکی از رموز راستین موفقیت است تنها کافیست تا بر موفقیت ها و پیشرفت های کوچک روزمره تان تمرکز کنید و آنها را گرامی بدارید و به استقبال یک زندگی هیجان انگیز و پربار بروید به پا خیزید و این همه را ممکن سازید.
پیشنهاد میکنم این دوره هم ببینید : 13 اصل ثروت از باب پراکتور
دیدگاهتان را بنویسید